جورج لوکاچ، فیلسوف و نظریهپرداز ادبی بلندآوازۀ مجار، در این مجموعه جستارهای پرمغز دربارۀ مهمترین نویسندگان رئالیست آلمان در سدۀ نوزدهم، از هاینریش فون کلایست تا یوزف فون آیشندورف، گئورگ بوشنر، هاینریش هاینه، گوتفرید کِلر، ویلهلم رابه و تئودور فونتانه، چه از لحاظ تاریخ فرهنگی و جهان ادبی و چه از لحاظ پرداختن به سبک و فرم تک تک متون هفت تن از برجستهترین نویسندگان رئالیست آلمان، افقهای نوینی را به روی خواننده میگشاید. گرچه دفاع بیوقفۀ لوکاچ از رئالیسم در برابر ناپختگیها و زمختیهای ادبیات رسمی، رئالیسم سوسیالستی، در سراسر این جستارها، گاه پوشیده و گاه آشکار، رخ مینماید، هدف اصلی او البته روشن ساختن بستر و سیاق فکری، ادبی و تاریخی است که این نویسندگان بزرگ در بطن آن کار کرده و بالیدهاند تا بدین ترتیب خوانندۀ این جستارها به درک روشنتر و کاملتری از کار و بار ادبی این نویسندگان دست یابد.
جورج لوکاچ از بحثانگیزترین چهرههای عصر خود و زمانۀ ماست. در مقام فیلسوف مارکسیست از این امتیاز برخوردار است که نظریۀ مارکسیستی را بسط و پرورشی بسیار ژرف بخشیده. او را کسی دانستهاند که در طیف متنوعی از نویسندگان نفوذی بسیار مهم و نظرگیر داشته است: از مکتب فرانکفورت تا هایدگر، والتر بنیامین و سارتر. در جریان یک زندگی طولانی که او طی آن پس از جنگ جهانی اول در انقلاب مجارستان و بار دیگر در خیزش ایمره ناج (ناگی) نقش سیاسی فعال ایفا کرد، هم بهسبب نظراتش و هم بهسبب کردههای سیاسیاش، غالباً در رهگذر زهرآگینترین حملهها قرار گرفت. لوکاچ در درون جنبشهای کمونیستی به کژرویهایی از خط جاری حزب و نیز کوششهایی برای «تجدید نظر»، یا به سخن دیگر، سازشپذیرتر ساختن آموزۀ مارکسیستی متهم شد. در بیرون از حوزۀ مارکسیسم، او را غالباً یکی از سخنگویان اصلی ایدئولوژی فرهنگیِ چیرۀ کمونیستی شمردهاند و از این بابت که آشکارا با جنایتهای استالین به مخالفت برنخاسته است، به باد انتقادش گرفتهاند.
جورج لوکاچ، فیلسوف و نظریهپرداز ادبی بلندآوازۀ مجار، در این مجموعه جستارهای پرمغز دربارۀ مهمترین نویسندگان رئالیست آلمان در سدۀ نوزدهم، از هاینریش فون کلایست تا یوزف فون آیشندورف، گئورگ بوشنر، هاینریش هاینه، گوتفرید کِلر، ویلهلم رابه و تئودور فونتانه، چه از لحاظ تاریخ فرهنگی و جهان ادبی و چه از لحاظ پرداختن به سبک و فرم تک تک متون هفت تن از برجستهترین نویسندگان رئالیست آلمان، افقهای نوینی را به روی خواننده میگشاید. گرچه دفاع بیوقفۀ لوکاچ از رئالیسم در برابر ناپختگیها و زمختیهای ادبیات رسمی، رئالیسم سوسیالستی، در سراسر این جستارها، گاه پوشیده و گاه آشکار، رخ مینماید، هدف اصلی او البته روشن ساختن بستر و سیاق فکری، ادبی و تاریخی است که این نویسندگان بزرگ در بطن آن کار کرده و بالیدهاند تا بدین ترتیب خوانندۀ این جستارها به درک روشنتر و کاملتری از کار و بار ادبی این نویسندگان دست یابد.
جورج لوکاچ از بحثانگیزترین چهرههای عصر خود و زمانۀ ماست. در مقام فیلسوف مارکسیست از این امتیاز برخوردار است که نظریۀ مارکسیستی را بسط و پرورشی بسیار ژرف بخشیده. او را کسی دانستهاند که در طیف متنوعی از نویسندگان نفوذی بسیار مهم و نظرگیر داشته است: از مکتب فرانکفورت تا هایدگر، والتر بنیامین و سارتر. در جریان یک زندگی طولانی که او طی آن پس از جنگ جهانی اول در انقلاب مجارستان و بار دیگر در خیزش ایمره ناج (ناگی) نقش سیاسی فعال ایفا کرد، هم بهسبب نظراتش و هم بهسبب کردههای سیاسیاش، غالباً در رهگذر زهرآگینترین حملهها قرار گرفت. لوکاچ در درون جنبشهای کمونیستی به کژرویهایی از خط جاری حزب و نیز کوششهایی برای «تجدید نظر»، یا به سخن دیگر، سازشپذیرتر ساختن آموزۀ مارکسیستی متهم شد. در بیرون از حوزۀ مارکسیسم، او را غالباً یکی از سخنگویان اصلی ایدئولوژی فرهنگیِ چیرۀ کمونیستی شمردهاند و از این بابت که آشکارا با جنایتهای استالین به مخالفت برنخاسته است، به باد انتقادش گرفتهاند.
نویسنده | جرج لوکاچ |
---|---|
مترجم | علی اکبر معصوم بیگی |
شابک | 978-622-2671-17-4 |
ناشر | نگاه |
موضوع | ادبیات آلمان |
ردهبندی کتاب | نظریه و نقد ادبی (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نوع کاغذ | بالکی |
تعداد صفحه | 576 |
وزن | 550 گرم |
برند | نشر نگاه |
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.