کتاب «جنس ضعیف» نوشتهی «اوریانا فالاچی» نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی را «یغما گلرویی» به فارسی برگردانده است. این کتاب با عنوان فرعی گزارشی از وضعیت زنان جهان جزو نخستین آثار فالاچی محسوب میشود. نویسنده در این کتاب، به شرح سفرهای خود به نقاط مختلف جهان و وضعیت زنان آن سرزمینها میپردازد. فالاچی در بخشی از جمعبندی و تحلیلش دربارهی وضع تفکر و زندگی زنان در قسمتهای مختلف جهان میگوید: «وقتی به اوضاع زنان دور تا دور دنیا فکر کنیم، میبینیم اکثرشون دارن تو باتلاق اشتباه و بیخبری دست و پا میزنن. چه مثل حیوونای باغ وحش جدا از مرداشون زندگی کنن، چه عین کلاغا خودشون رو از چشم مردا پنهون کنن، چه مثل جنگجوهای افسانهای از خودشون شجاعت نشون بدن و هزارتا مدال و نشون به سینههاشون باشه… هیچ کدوم اونجوری که باید به خوشبختی و زندگی خوبی که حق اوناس نرسیدن. من نمیتونستم بین غم دیدن عروس بدبخت کراچی و غم تماشای پاهای کوچیک زنای چین فرقی بذارم و بگم یکی از اون یکی ناراحتکنندهتر بوده. نمیتونستم بفهمم زندگی زنای قایقنشین هنگکنگ وحشتناکتره یا این زن امریکایی که سعی داشت یک مرد خوابآلود ایتالیایی رو تو دام بندازه!» کتاب حاضر را انتشارات «نگاه» منتشر کرده است.
کتاب «جنس ضعیف» نوشتهی «اوریانا فالاچی» نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی را «یغما گلرویی» به فارسی برگردانده است. این کتاب با عنوان فرعی گزارشی از وضعیت زنان جهان جزو نخستین آثار فالاچی محسوب میشود. نویسنده در این کتاب، به شرح سفرهای خود به نقاط مختلف جهان و وضعیت زنان آن سرزمینها میپردازد. فالاچی در بخشی از جمعبندی و تحلیلش دربارهی وضع تفکر و زندگی زنان در قسمتهای مختلف جهان میگوید: «وقتی به اوضاع زنان دور تا دور دنیا فکر کنیم، میبینیم اکثرشون دارن تو باتلاق اشتباه و بیخبری دست و پا میزنن. چه مثل حیوونای باغ وحش جدا از مرداشون زندگی کنن، چه عین کلاغا خودشون رو از چشم مردا پنهون کنن، چه مثل جنگجوهای افسانهای از خودشون شجاعت نشون بدن و هزارتا مدال و نشون به سینههاشون باشه… هیچ کدوم اونجوری که باید به خوشبختی و زندگی خوبی که حق اوناس نرسیدن. من نمیتونستم بین غم دیدن عروس بدبخت کراچی و غم تماشای پاهای کوچیک زنای چین فرقی بذارم و بگم یکی از اون یکی ناراحتکنندهتر بوده. نمیتونستم بفهمم زندگی زنای قایقنشین هنگکنگ وحشتناکتره یا این زن امریکایی که سعی داشت یک مرد خوابآلود ایتالیایی رو تو دام بندازه!» کتاب حاضر را انتشارات «نگاه» منتشر کرده است.
این کتاب ابتدا در سال 1961 منتشر شد. کتاب در واقع شرح گزارش های فالاچی از سفر به کشورهای مختلف جهان است. این گزارشها برای هفته نامه L'Europeo انجام میشده است. کشورهایی که فالاچی به آنها سفر کرده عبارتند از: پاکستان، هند، سنگاپور و ژاپن. او مشاهدات مستقیمش را دربارهی وضعیت زنان در این کتاب جمع آوری کردهاست. «نویسنده در طی سفرش به آسیای شرقی کراچی وهندوستان ومالزی وچین وژاپن حقایقی دردناک از وضعیت زنان در این کشورها بیان میکند ولی موضوعی که برای من خیلی جذاب بود معرفی قبیله ای از زنهایی بود که مادر سالار نامیده می شدند که در جنگلهای استوایی کشور مالزی زنده میکردند وبسیار گمنام بودند که عمده افراد جامعه ی شهر کوآلالامپور هم از آنان اطلاعاتی در خور ندارند.»
بهترین معرفی برای این کتاب جملات آغازین آن است: «دختر یکی از دوستام واسه شام دعوتم کرده بود. اون دختر همه چی داشت؛ قشنگی، خونه شخصی، استقلال و شغلی که خیلی از مردا براش پَرپَر میزدند. خلاصه از اون دخترایی بود که همه مردم بهشون خوشبخت میگفتن و هیچکس به سرش نمیزد که همچین آدمی ممکنه حس کنه بدبخته… اما همین دختر وسط غذا خوردن یهو بغضش ترکید و تو گریه بهم گفت: "خیلی احمقی! من واسه داشتن همین چیزای مزخرفی، ناراحتم! تو فکر میکنی اگه یه زن بتونه شغلی که اغلب مال مرداس رو داشته باشه، یا حتی رییسجمهور بشه، خوشبخته؟… آخ! خدا! چهقدر دلم میخواست تو کشوری به دنیا اومده بودم که به زن محل سگ هم نمیذارن… تمام ما زنا آدمای بیخاصیتی هستیم." حرفای اون شب دختردوستم نگرانم کرد. مثل یه آدم که ندونه گوش داره، چون صبح که بیدار میشه، گوشاش سر جای قبلیان، اما یه روز که گوشدرد میگیره و گوشاش یادش میافتن… منم یهو این رو فهمیدم که مشکلای مردا به یه چیزایی مثل نژاد، یا پول و وشغل برمیگرده، اما مشکلای زنا دور یه موضوع میگرده؛ اینکه زن به دنیا اومدن.»
فالاچی در ایتالیا به دنیا آمد. او خود جنگ جهانی را از نزدیک دیده است. در بخشی از معرفی وی آماده است: «نه ساله بود که جنگ جهانی دوم شروع شد و پدر او که از موسولینی نفرت داشت، وارد جنبش مقاومت زیرزمینی گردید. اوریانا هم گرچه بعدها نوشت که دوطرف جنگ تفاوت چندانی نداشتند اما به پدر کمک میکرد و تا پایان جنگ تجربههای وحشتناکی را پشت سر گذاشت. هنوز بیست ساله نشده بود که نوشتن در روزنامهها را آغاز نمود و به قول خودش قدرت واژهها را کشف کرد. به خاطر قدرت بیان بالا، درک خاص سیاسی، جسارت فوقالعاده به سرعت از نویسنده ستون کوچکی در یک روزنامه محلی، به خبرنگاری بینالمللی که برای تعدادی از معتبرترین نشریات اروپا قلم میزد تبدیل شد. هر جای دنیا که در آن زمان کانون خبری و رسانهای جنگ قدرت بین زورمداران میبود او را به خود جذب میکرد. فالاچی در پی سالها فعالیت حرفهای خود، موفق به دریافت جوایز معتبر بسیاری (از جمله مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکونی، جایزه آمبرگنو درو؛ معتبرترین جایزه شهر میلان، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و…) شد. او همچنین یک بار کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات گشت.»
نویسنده | اوریانا فالاچی |
---|---|
مترجم | یغما گلرویی |
شابک | 9789646174320 |
ناشر | نگاه |
موضوع | نظریهپردازی و نقد اجتماعی |
ردهبندی کتاب | علوم اجتماعی و جامعه شناسی (علوم اجتماعی) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 198 |
تعداد جلد | 1 تا |
وزن | 298 گرم |
سایر توضیحات | – عنوان اصلی این کتاب جنس بی فایده یا جنس بی مصرف است. اما از آنجا که سالها با نام جنس ضعیف برای خوانندگان فارسی زبان شناخته شده است از همان عنوان برای کتاب استفاده شده است. |
برند | نشر نگاه |
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.