مجموعه داستان «ترس و لرز» نوشتهی «غلامحسین ساعدی»، رماننویس و نمایشنامهنویس نامآشنای معاصر است. این مجموعه شش داستان بدون عنوان را دربردارد که هر کدام با حادثه ای غریب و وهمآلود و ترسآور پیوند خوردهاند. این داستانها که مجموعه داستانی بههمپیوسته را تشکیل دادهاند، در فضای روستایی از سواحل جنوبی ایران روایت میشوند. در آغاز نخستین داستان این مجموعه میخوانیم: «آفتاب وسط روز بود که سالم احمد از خواب بیدار شد. هوا دم کرده بود و عوض خنکی اول صبح، گرمای شدیدی از سوراخی سقف اتاق بادگیر به داخل اتاق میریخت. سالم احمد بلند شد و لنگوتهاش را از کنار دیوار برداشت و دور سر پیچید و رفت توی تنشوری، و سطلها را برداشت و آمد روی ایوان. چند لحظهای منتظر شد تا به روشنایی تند ظهر عادت کند و بعد سطلها را زمین گذاشت و دوچرخهاش را که به درخت کنار تکیه داده بود، آورد توی سایه. طناب پشت بند دوچرخه را باز کرد و سطلها را به ترک دوچرخه بست و کفشهای چوبیش را پوشید و در حالیکه دوچرخه را با دست راه میبرد، از حاشیهی ایوان به طرف بیرون راه افتاد و همینطور که میرفت نیمتنه و دوچرخه و پاهای خودش را در شیشههای تاریک اتاقهای زمستانی تماشا میکرد. نزدیک در حیاط که رسید صدای سرفهی ناآشنایی بلند شد. سالم احمد ایستاد و گوش خواباند. صدای سرفه تکرار شد و به دنبال آن، صدای غریبهای که انگار پا روی شکستهی ماشوئهای آب را شکافت.» غلامحسین ساعدی (۱۳۶۴-۱۳۱۴) بیشتر با نام مستعار «گوهر مراد» شناخته میشود. «عزاداران بیل»، «توپ»، «ترس و لرز»، «بینامونشان»، «گور و گهواره»، «اهل هوا»، «چوب بهدستهای ورزیل»، «آی باکلاه و آی بیکلاه» و… از آثار اوست. مجموعه داستان ترس و لرز را انتشارات «نگاه» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
مجموعه داستان «ترس و لرز» نوشتهی «غلامحسین ساعدی»، رماننویس و نمایشنامهنویس نامآشنای معاصر است. این مجموعه شش داستان بدون عنوان را دربردارد که هر کدام با حادثه ای غریب و وهمآلود و ترسآور پیوند خوردهاند. این داستانها که مجموعه داستانی بههمپیوسته را تشکیل دادهاند، در فضای روستایی از سواحل جنوبی ایران روایت میشوند. در آغاز نخستین داستان این مجموعه میخوانیم: «آفتاب وسط روز بود که سالم احمد از خواب بیدار شد. هوا دم کرده بود و عوض خنکی اول صبح، گرمای شدیدی از سوراخی سقف اتاق بادگیر به داخل اتاق میریخت. سالم احمد بلند شد و لنگوتهاش را از کنار دیوار برداشت و دور سر پیچید و رفت توی تنشوری، و سطلها را برداشت و آمد روی ایوان. چند لحظهای منتظر شد تا به روشنایی تند ظهر عادت کند و بعد سطلها را زمین گذاشت و دوچرخهاش را که به درخت کنار تکیه داده بود، آورد توی سایه. طناب پشت بند دوچرخه را باز کرد و سطلها را به ترک دوچرخه بست و کفشهای چوبیش را پوشید و در حالیکه دوچرخه را با دست راه میبرد، از حاشیهی ایوان به طرف بیرون راه افتاد و همینطور که میرفت نیمتنه و دوچرخه و پاهای خودش را در شیشههای تاریک اتاقهای زمستانی تماشا میکرد. نزدیک در حیاط که رسید صدای سرفهی ناآشنایی بلند شد. سالم احمد ایستاد و گوش خواباند. صدای سرفه تکرار شد و به دنبال آن، صدای غریبهای که انگار پا روی شکستهی ماشوئهای آب را شکافت.» غلامحسین ساعدی (۱۳۶۴-۱۳۱۴) بیشتر با نام مستعار «گوهر مراد» شناخته میشود. «عزاداران بیل»، «توپ»، «ترس و لرز»، «بینامونشان»، «گور و گهواره»، «اهل هوا»، «چوب بهدستهای ورزیل»، «آی باکلاه و آی بیکلاه» و… از آثار اوست. مجموعه داستان ترس و لرز را انتشارات «نگاه» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
نویسنده | غلامحسین ساعدی |
---|---|
شابک | 9789643514211 |
ناشر | نشر نگاه |
موضوع | داستان کوتاه پارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 198 |
تعداد جلد | 1 تا |
وزن | 213 گرم |
سایر توضیحات | – مجموعه داستان – کتاب حاضر در سال های مختلف توسط ناشزان مختلف منتشر شده است. |
برند | نشر نگاه |
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.